«…بایستی به خود بیاموزند که ننگی پست تر از ترسیدن نیست و چون این را آموختند ترس را یکسره فراموش کنند و در کارگاه خود جایی برای هیچ چیز باقی نگذارند؛
مگر راستی ها و حقایق دیرین دل آدمی، مهر و شرف و رحم و غیرت و رافت و فداکاری، حقایق دیرین جهان که بی وجود آنها هر داستانی ناپایدار و محکوم به نیستی است.
تا چنین نکنند، نفرینی بر تلاش شان سایه افکنده است…»
بخشی از خطابه ی ویلیام فاکنر
برخود وظیفه می دانم در کسوت شاگردی
به حضور
همکاران فرهیخته دربخش اجرایی جایزه که در این شرایط صعب به درایت صبوری نمودند؛
داوران مراحل مقدماتی که به تعهد و دانش، بیشترین زحمات این جایزه را بر دوش کشیدند و راه را بر ما آسان کردند؛
هیات محترم داوران نهایی که در نهایت ادب و شایستگی به هیاهوی عوام فریبانه وقعی ننهادند؛
صمیمانه ترین سپاس ها را تقدیم نمایم.
امید است که در عصر رسانه این شجاعت و استواری شما بر راستی و روشمندی الگوی ما باشد و به خاطر بیاوریم هوچی گری شیوه ی بزرگان ادبیات نبوده است.
قدردان شما هستم و آرزو دارم تا با دوری جستن از تهییج و شخصی سازی به وظایفمان در قبال ادب و ادبیات سرزمینمان عمل کنیم .
ضمن تحسین کردار و تعهد شما عزیزان، لازم است ستایش خود را به جریان جدی ادبیات فارسی تقدیم کنم؛
آن زنان و مردانی که هوشمندی و انصاف را اساس هنر می دانند و این گوهر را به همان پاکی و سفتگی که یافتند به میراث می گذارند.
مازیار صفدری
شنبه پنجم مهرماه سال نود و نه
دبیرخانه دومین دوره جایزه داستان مازندران
سپاسگزاری